حديث نفس مامان وباباحديث نفس مامان وبابا، تا این لحظه: 10 سال و 19 روز سن داره

♥♥♥ حدیث عشق مامان و بابا ♥♥♥

11 ماهه شدم...

            روزهاي آخر ماهگيم خيلي دختر زرنگي شدم به چند دليل....!    الان مي گم:    دس زدن رو دقيقا 8 روز مونده به پايان 11 ماه ياد گرفتم   دندون پنجم و ششم رو هم درآوردم، اما فعلا خيلي كوچولو هستن   ماماني ميگه دو هفته اي ميشه كه خيلي پرحرف شدم،   موقعي كه با اسباب بازيهام مشغولم مدام با خودم حرف ميزنم   البته فعلا ماماني و بابايي از حرفام زياد سردرنميارن    اين روزا خيلي سعي ميكنم وقتي در بازه، برم بيرون اما حيف كه بهم اجازه نميدن...!   ...
22 اسفند 1393

مرواريداي تازه و ...

  سلام به دوستاي گلم خيلي وقت بود كه ماماني ميخواست بياد وبلاگم رو بروز كنه اما اصلا فرصت نميشد، حالا بگذريم...   با يه خبر خوب اومدم اونم اينكه دو تا مرواريد تازه در آوردم البته كامل نه .   دارم در ميآرم براهمين اصلا حال خوشي ندارم شبا رو تا صب شب زنده داري ميكنم...! توي اين چن روز كه نبوديم خونه ي مامان بزرگ و تولد نوه ي عموم محنا  رفتم.   اينم عكس دسته جمعي با محنا و مهموناي كوچولوش           خيلي  دوس دارم برم به اونا دس بزنم ببينم چي هستن آخههههههههه!!! ...
13 اسفند 1393
1